«پیش از آنکه قهوه سرد شود»؛ توشیکازو کاواگوچی؛ ترجمه مهسا ملکمرزبان؛ نشر چشمه وقتی رویا لباس واقعیت میپوشد
تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۰۶۲۹۸۰
«پیش از آنکه قهوه سرد شود»
نوشته: توشیکازو کاواگوچی
ترجمه: مهسا ملکمرزبان
ناشر : چشمه، چاپ اول 1400
221 صفحه، 68000 تومان
***
بازگشت به زمان گذشته یا سفر به آینده و تغییر مسیر وقایع به سویی متفاوت از آنچه رقم خوردهاند یا پیش خواهند آمد، رؤیایی است که همیشه با انسان همراه بوده و او را به قصهپردازی دربارهی آن وداشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رمان چند بخش مختلف را شامل میشود که مبنای تقسیمبندیشان روابط آدمهایی است که به داستان وارد میشوند؛ عاشق و معشوق، زن و شوهر، خواهرها و مادر و فرزند. هر کدام از این زوجها با مسألهای حلنشده و بغرنج در روابطشان مواجه شدهاند. بنبستی که رابطه را به پایان رسانده یا به نقطهای برگشتناپذیر سوق داده، دوریای که طاقتشان را برای دیدن شخص مهم زندگیشان طاق کرده، یا عدمتفاهمی که از پریشانی ذهن و فراموشی وقایع تأثیرگذار در رابطه نشأت گرفته است. آدمها به نقطهی عطف روابطشان رسیدهاند، جایی که دیگر نمیتوان به مناسبات سابق بازگشت و روالهای قدیمی را پی گرفت. این شخصیتها وصف مکانی را شنیدهاند که با سازوکارهایی آنها را قادر میسازد به گذشته یا آینده سفر کنند و بتوانند به مرور رویدادهایی بپردازند که آنها را به این نقطه رسانده یا به جایی دیگر خواهد برد و در این مسیر شاید بتوانند چیزهایی را تغییر دهند. این مکان کافهای قدیمی است که به سبب همین امکانش در جابهجایی آدمها در زمان معروف شده است.
کافهی فونیکولی فونیکولا به مردم مجال سفر در زمان میدهد و به همین خاطر صفهای درازی پشت در آن تشکیل میشود. اما پیدا کردن کسی که توانسته باشد سفری به عمق زمان در این کافه انجام داده باشد و حالا آن را برای دیگران تعریف کند چندان هم ساده نیست. علت چنین امری، قوانین دستوپاگیر و دشوار سفر در این کافه است. آدمها تنها کسانی را در این مسافرت میتوانند ببینند که پیش از این مشتری کافه بوده باشند یا حداقل یک بار در آن حضور پیدا کرده باشند. مسافران زمان توان تغییر چیزی را ندارند، چون در آن صورت زمان حال هم شکل دیگری پیدا میکند و حتی ممکن است موجودیت آنها زیر سؤال برود. به طور مثال، پیشگیری از آشنایی و ازدواج پدرومادر در گذشته مانع تولد مسافر زمان کنونی میشود. بنابراین آدمها نباید با تصور جابهجایی سیر و شکل رویدادها در زمان سفر کنند. این مسأله برای بسیاری از داوطلبان سفر در نگاه اول منطقی و مقبول به نظر نمیآید، اما وسوسهی دیدن دوبارهی اتفاقات، حتی اگر نتوان از وقوع دوبارهشان جلوگیری کرد، در نهایت همه را به سمت این مسافرت سوق میدهد.
روابط در این رمان همانند آن چه در بخش آغازین دیده میشود، همواره با خلأهایی مواجهاند. بخش اول به اتمام رابطهی دو معشوق در کافه فونیکولی فونیکولا میپردازد. زن جوانی که مدیر پروژههای یک شرکت فنآوری اطلاعات است و فومیکو نام دارد از این پایان رابطه دلشکسته و خشمگین است و میخواهد به گذشته برگردد تا شاید رابطهاش را با مردی که ترکش کرده و برای کار به آمریکا رفته، ترمیم کند. فومیکو با هیرای، مشتری همیشگی کافه و کازو، پیشخدمت، دربارهی اتفاقی که در همین کافه تجربه کرده میگوید و اصرار در سفر به زمانی که از دست رفته دارد، تا شاید بتواند مرد مورد علاقهاش را از رفتن منصرف کند. گفتوگوی میان آنها دربارهی قواعد این سفر به درازا میکشد، اما در نهایت این سفر به شکلی اتفاق میافتد. تجربهی وقوع دوبارهی ماجراها و اینکه ممکن است در هر لحظه از این سفر اتفاقی متفاوت از آن چه انتظار میرفته رخ بدهد، بر هیجان آن میافزاید و کنجکاوی مخاطب را برای همراهی تا انتهای آن برمیانگیزد.
در بخشهای دیگر داستان، آدمها با حسرت دیدار عزیزترین کسی که در زندگی دارند دستوپنجه نرم میکنند. این مسأله در بخش سوم و چهارم کتاب رخ میدهد و یکی از آدمها را به گذشته و جایی میبرد که رابطهاش صدمه دیده و دیگری را به آیندهای میرساند که در آن بتواند با دختری که هنوز آن را نزاییده، گفتوگو کند. در این بخشها، سفر به نقاط مختلف زمان، تنها برای تسکین درد تنهایی و تحمل خلأ وجود دیگری صورت میگیرد. آن دیگری که امکان حضورش در زمان حال بههیچوجه ممکن نیست و مسافرت به زمان تنها یک دلگرمی کوچک برای طرف مقابل او فراهم می آورد.
کاواگوچی در رمان «پیش از آنکه قهوه سرد شود» با سلاح تخیل به جنگ با گذر سرد و بیرحم زمان میرود. زمانی که در سیر برگشتناپذیر خود از کنار بسیاری از رؤیاهای انسان با بیاعتنایی میگذرد. نویسنده تلاش میکند جایی را برای چنین مکاشفهی زمانی برگزیند که محل همنشینی آدمها و برقراری مناسباتی همدلانه برای آنهاست. کافهای که مأمن انسانهای خسته از روزمرگی و زخمخورده از تنهایی است. جایی که حتی اگر ماشین زمان، یا صندلی جادویی برای فرورفتن در ابعاد مختلف زمان هم نداشته باشد، با خیالپردازی و رؤیاپروری آدمها همراهی میکند و در تسکین دردهایی که زمان به آنها تحمیل کرده یاریشان میرساند. این کافه در ته کوچهای بلند و باریک، پذیرای خاطر خستهی همهی آنهایی است که از رکود و سردی اکنون به تنگ آمدهاند و هوس رفتن به آینده یا بازگشت به گذشته دارند تا رنگی از هیجان به زندگی خود ببخشند.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۰۶۲۹۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نزدیکی نگاه به حجاب در اسلام و مسیحیت
گروه اندیشه: متن حاضر که در کانال دکتر محمدمهدی مجاهدی بازنشر شده است، حکایت از آن دارد که آیات حجاب بسیار نزدیک است به آنچه حدود سال های ۲۳۰ میلادی که در کتابی در باب اخلاق مسیحیت که به آموزه های حواریون مشهور شده آمده است. این متن کوتاه از نظرتان می گذرد:
***
در حدود سالهای ۲۳۰ میلادی، کشیشی یونانی در شمال سوریه کتابی نوشته است، در اخلاق مسیحیت، که بعدها به نام آموزههای حواریون Didascalia apostolorum مشهور شده است. یعنی اندک اندک این باور ریشه دوانده که کتاب شامل احادیث یا تعالیم مستقیم حواریون و شاگردان مسیح است که به سال پنجاه میلادی جمع شده و چنین نیست. متن این رساله در پایان قرن چهارم میلادی بازبینی شده و در مجموعه مکتوبات رسمی کلیسای شرقی جای گرفته است. اصل متن یونانی اینک از دست رفته امّا ترجمهٔ لاتینی و سریانی آن از زمانهای خیلی دور رایج بوده چنان که هم اینک دستنوشته سریانی کهنی از آن به تاریخ ۶۸۳ میلادی، معادل ۶۰ هجری، باقیست. چنان که آمد متن در سوریه عهد پساباستان رایج بوده و از آنجا هم احتمالا نزد مسیحیان شبه جزیره در عهد شکلگیری قرآن و اسلام. مجملش گفتیم...
بخش سوم کتاب مربوط است به «اصول اخلاقی زنان مسیحی و این که زن باید تنها رضایت همسر خویش را پیش چشم داشته باشند». سخن با نوعی «الرّجال قوّامون علی النساء» آغاز میشود که در اصل هم سخن پولس رسول است در انجیل، رساله به کرنتیان: «باشد که زنان مطیع مردان باشند، چرا که مرد پیشوای زن است و پیشوای مرد دیندار مسیح است».
همین بخش قطعهای دارد که به شکل قابل توجّهی، در لفظ و معنی، با آیه سی و یکم سوره نور نزدیک است. ترجمه انگلیسی آن را آوردم و نقاط تقارب را میبینیم در همین قطعه کوتاه:
- از زنان میخواهد که در بازار خود را بپوشانند (وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنّ...)
- سرمه نکشند، آرایش نکنند و زیبایی خود را آشکار نکنند (وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ...)
- این که در بازار نگاه فروگیرند و چشم بر این و آن نداشته باشند (یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ...)
- و این که زیبایی خود را فقط برای همسر خود حفظ کنند... (وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ...)
- و البته آنچه در ترجمه دیده نمیشود آن است که برای کلمهٔ همسر، در متن سریانی هم، «بعل» آمده است، چنان که در قرآن.
چنان که میبینیم، این کتاب منعکس کننده «محیط فقهی» و احکام رایج بین «اهل کتاب» در آن عصر است و برخی پژوهشگران، چون دیوید پاورز، ارتباطی دیدهاند بین آن و آیت حجاب، دست کم از جنس همان اشتراک عقاید و اساطیر و رسوم و احکام مرتبط که بین قرآن و دیگر متون و منابع بایبلی دیده میشود.
...
همان بخش در ترجمه قدیمی عربی دیداسکالیا: الدسقولیة او تعالیم الرسل: یجب علی النساء ان یخضعن لازواجهن...
216216
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899419